تسنیمتسنیم، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

امید دل مامان و بابا

پایان مرخصی زایمان

1391/7/23 0:05
نویسنده : مامان و بابا
414 بازدید
اشتراک گذاری

امروز بعد از شش ماه خوش و پر خاطره باید میرفتم سرکار. از شب قبل رفته بودیم خونه مامانی اینا خوابیدیم که تسنیم اذیت نشه. حدود ساعت 6.5 باید از خونه میرفتم که  تا 7:15 برسم. همه یه استرس درونی داشتن... مامانی سوره یس نذر کرده بود و داشت میخوند. بابا صدرا تسبیح دستش بود و ذکر میگفت. ولی من ته قلبم یه آرامش خاصی داشتم... میدونم از دعای همه عزیزانم بود. به خصوص صدرا و مادربزرگها...

قبل از رفتن گلم خواب بود که بهش شیر دادم و بوسیدمش و رفتیم...

زنگ که زدم به مامانی گفت که تا ساعت 9.5 خواب بوده و بعد بازی کرده و حریره بادام وبسکویت مادرش را خورده...بعد هم که خوابش میومده رو تخت کنار مامانی خوابش برده...

دخملی از تنهایی خیلی بدش میاد و یه چند دقیقه که مامانی تنهاش گذاشته و رفته غذا درست کنه، گریه کرده که زودی آروم شده...دیگه غیر از اون گریه نکردهماچ

ولی نمیدونم شب تو خواب چرا اینقدر گریه میکرد...4-3 باری با گریه منو بیدار کرد و شیر کمی میخورد و خوابش میبرد...همین شد که امروز تو بیمارستان کلا خواب بودم...

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تسنیم کارهای جدیدی یاد گرفته...چهار دست وپا رفتنش کامل شده و دیگه باید رو سرعتش کارکنه. جمعه که تو خونه با صدرا کارهای خونه را میکردیم، همه جای خونه را با پاهای خودش اومدهورا

دوست داره دستش را بگیره به جایی و بایستد. اولین بار جمعه(6ماه و سه روزگی) دستش را گرفت به تخت و وایسادبغل

بعضی وقتها هم لباش را جمع میکنه و خودش را موشی میکنهنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامانی
23 مهر 91 18:01
بنده خدا بچه ها گناه دارن بخدا

واسه س کار رفتن بچه ها اذیت میشن


خدا را شکر تسنیم با مادر بزرگاش خیلی دوسته
من هم ساعت 2.5 خونه هستم
زهرا
23 مهر 91 18:30
ماشاا... تسنیم خانوم گذاشته رو دور تندا ! آفرین به کوچولوی زرنگ
مامی امیرحسین
24 مهر 91 0:38
خسته نباشی حسابی عزیزم انشالله خدا قوت بده و دخترگلتم صبر کنه... باز نوشتی ساعت 2.5 خونه ای یکم خیالم راحت شد. به قول همسرم یه مفاتیح دعا دنبالته. برو خیالت راحت!
مامی امیرحسین
24 مهر 91 0:43
راستی ایشالله زود بازنشسته بشی. کار نکنی حقوق بگیری!!! خیلی مونده باز نشسته بشی؟!! یکم؟ یکم دیگه؟ خیلی؟ زیاد؟ اووووووه برو استعفا بده فایده نداره که!!


اگه میشد چه خوب بود...
مامان طهورا عسلی
24 مهر 91 1:06
انشالله به سلامتی......... بابا ماشالله دختر من تو نه ماهگی تازه داره چهار دست و پا رفتن رو تجربه میکنه........... براش اسفند دود کن..................
مامان حانیه
24 مهر 91 11:38
عزیزم برو خصوصی
خاله اسیه
24 مهر 91 12:36
من میمیرم برای این بچه تو بسکه شیرینه زینب تو را خدا براش صدقه بذار چشم نخوره
فاطمه
26 مهر 91 21:43
دیدی خدا کمک می کنه. خدا رو شکر که مادر بزرگ های تسنیم پیشش هستن . خوش به حالش. ایشالا سایه پر خیر و برکتشون همیشه بالای سرتون باشه.
خاله اسیه
27 مهر 91 1:24
من برای این بچه میمیرم خدااااااااااااااااااااااااااااااا
مامان تسنیم سادات
27 مهر 91 10:54
سلام مامانی عزیزم .... توی این هفته خیلی به فکرتون بودم هم شما هم تسنیم کوچولو... دلم می گیره وقتی جدایی یه مامان از نی نی شو می بینم....
ستاره زمینی
27 مهر 91 12:28
مامان محمد صادق(زهرا)
27 مهر 91 23:45
همیشه موفق باشین ...
مامانی درسا
28 مهر 91 2:53
سخته واست عزیزم ولی عادت میکنی ..... هزار ماشاالله برای پیشرفتت ..... دیگه مامانی باید چهار چشمی مراقبش باشی ..... دیگه میتونه همه جا بره ..... هزار تابوس برای دخملی خودمون
الهام مامان آوینا
28 مهر 91 13:06
ماشاا... هزار ماشاا... ...
من این عکسای روی سرامیک را میبینم دلم هری میریزه پایین. از زمانی که اوینا میخواد سینه خیز بره و تلاش برای چهار دست و پا میکنه همش به همسرم میگم خونمون را موکت کنیم. ولی نمیدونم این کار رو کنم یا نه؟؟؟؟؟


نه نمیخواهد موکت کنی
اوایل باید مراقبش باشی نیفته ولی بعد خودش یاد میگیره مراقب خودش باشه
الهام مامان آوینا
28 مهر 91 13:08
برو به سلامت. خدا پشت و پناهتون باشه. زیاد نگران نباش. دعای مادرا همیشه بیمه ماهاست...