تسنیمتسنیم، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

امید دل مامان و بابا

وروجک چهارده و نیم ماهه ما

1392/4/5 17:20
نویسنده : مامان و بابا
441 بازدید
اشتراک گذاری

واقعا یکی از معجزات خداست که یه فسقلی یکسال و دو سه ماهه با کمتر از 10 کیلو وزن چنان انرژی به یه خونواده میده که از یه دختر عموی بابایی10 ساله تا پدربزرگ پدری 80 و چندساله را از ته دل میخندونه و همه را شیفته خودش کرده که اگه یه روز نبیننش کلی دلتنگش میشن و زنگ میزنن حالش را میپرسنتعجبنیشخند

شیرین کاریهاش زیادن اینا را فعلا یادم میاد:

* وروجک مامان همه اعضای بدنش را بلده ها مثلا بهش بگی دستا بالا!جفت دستا تا آخر میان بالالبخندیا موهات را شونه کن میره شونه برمیداره موهاش را شونه میکنه!ولی اینقدر ناقلاست که همینجوری بپرسیم دستت کو؟ چشمت کو؟و... نمیگه!!!تنها وقتی که جواب سوالهام را میده موقع شیرخوردنه!!!!تمام اعضای بدنش : دست،پا،چشم،گوش،مو،دماغ،دهن،زبون، دندون و شکم را نشونم میده(پیرهنش را میزنه بالا مثل طبل میکوبونه روی شکمشنیشخند) چندباری هم ابروهاش را نشون داده!!میگیم لاک هات کو؟؟؟ انگشتهای پاهاش را تکون میدهماچ

* کلا با خاله ها، دایی و عموش خیـــــــــــــــــــــــــــــلی صمیمیهزبان

میره از مبل بالا مثل رئیس ها لم میده بلند بلند عموش را که تو اتاقه صدا میزنه: دجاد(سجاد) خیلی صحنه خنده داری میشه

کوچیکتر که بود عمو میگفت ولی دوسه ماهیه فقط دجادنیشخند با عموش که کار داره راه میوفته تو خونه دجاد دجاد میگهنیشخند

بهش میگیم کی پاهات را لاک زده؟؟ میگه: دَرا(زهرا، همون خاله زهرانیشخند) خاله زهرا را هم درا میگه! تا ببینیم خاله آسیه بیاد چی صداش میکنهسوال

دایی محمود کنکوری را هم مَمو یا مَمود میگهزبان بچمون خیلی راحت و صمیمیهخنده

* شیر که میخواد میاد به لباسم اشاره میکنه میگه مَ مَ !!!! جالبه نصفه شبها هم که از خواب بیدار میشه میاد کنارم و میگه مَ مَقلب

* روزها که خونه مامان بزرگش هست مطهره دخترعموی باباش گاهی میاد پیشش. مطهره هم فن هایی که صبح تو کلاس ژیمناستیک یاد میگیره را جلوش اجرا میکنه. فسقلی ما هم میخواد تقلید کنه. یاد گرفته روی یه پاش وایسهماچ یه پاش را تا زانو میاره بالا و رو اون یکی می ایستهمژه

میره روی پاتختی هامون و می پره پایین ومیخنده(اینو باباش حدود یک ماه پیش یادش داد!من هم حرص خوردم که همه این کارهای خطرناک را باباها یاد بچه هاشون میدنشیطان)

* علاوه بر اینکه دور خودش میچرخه و کلی هم از این کار خوشش میاد و راضی نمیشه بشینه! دور هرچیزی که بشه چرخید، میچرخه: دور سفره و میز ناهار خوری و... دور میز ناهار خوری گرد مامان بزرگ خلاف هم میچرخیدیم و وقتی بهم میرسیدیم اینقدر میخندیدیم خیلـــــــــــی کیف داشت.بغل

* بشین پاشو، کلاغ پر، لی لی حوضک، اتل متل را بلده. ولی به غیر از بشن پاشو حوصله بقیه را چون نشستنی هستن نداره و زود پامیشه میرهنیشخند

* این یکی را من واقعا موندم چطور هر روز ماهرتر میشه: رقصیدنتعجب از اونجایی که ما دوتا هیچی ازش بلد نیستیم و حتی تو عروسیمون هم نرقصیدیم!!! این دخملی ما به کی رفته؟ خدا میدونه

قبلا فقط دستاش را تکون میداد. جدیدا میره رو انگشت های پاهاش و یه چرخی هم میزنه!!!!!!!!!!!!!! یعنی من میبینم واقعا اینجوری میشمتعجبتعجبتعجبتعجبتعجب میگن استعداد رقص باله دارهنیشخند

*آهنگ هم که تلویزیون پخش میکنه شروع میکنه به دس دسی. همه هم باید با خانوم دست بزنیم هرکس هم نزنه صداش میکنه که دست بزنتشویق

* قایم موشک: مثل همه بچه خیلی دوست داره. مدلهای مختلفی قایم میشه: قبلا میرفت پشت در و میگفت دا و با خنده میومد بیرون. جدیدا دستاش را میذاره رو چشمهاش و قایم میشه! یا میره زیر رومیزی میز ناهار خوری و... پریشب خیلی بامزه قایم شد: رفت رو فرش مثل حالت سجده بعد سرش را میاورد بالا میگفت داااانیشخند فسقلی فکر کرده اون ما را نمیبینه مثلا قایم شدهبغل

* روز به روزهم داره وابستگی اش به من بیشتر میشه و همش دوست داره یا تو بغلم باشه و یا وقتی نشستم عقب عقب میاد میشینه رو پاهام. بیرون که میریم کالسکه خالیه و حتی حاضر نیست راه بره باید بیاد تو بغلم. حتی باباش هم بهش میگه میای تو بغلم دست باباش را پس میزنه با ناز میگه نهنیشخند ولی بابایی اش بالاخره بغلش میکنه

پ.ن: دایی محمود تسنیم فردا صبح کنکور داره دعا یادتون نره لطفاقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

سمانه مامان آرشیدا
5 تیر 92 18:25
آفرین به تسنیم خانم که اسم وروجک برازندشه.
خوشم میاد که از حالا ژیمناستیک کار میکنه.
حرف زدنش هم که داره راه میفته.
از طرف من ببوسیدش


یه چیزهایی برای خودش میگه ما نمیفهمیم
مامان تسنیم سادات
5 تیر 92 22:45

واقعا که وروجکه فسقلی جون من

هههههه... قایم موشک بازی هم میکنه پس


تازه یادم رفت بگم پشت پرده و چادرنمازمن قایم میشه
lمامان تسنیم سادات
6 تیر 92 15:21
ببین زینب جون امروز وبت رو زیر و رو کردم عکسای آتلیه تسنیم رو ببینم فقط دوتا بود
فقط همونا رو گذاشته بودی ؟


از آتلیه سها فکر کنم همون دوتا را گذاشتم
مامان طهورا عسلی
6 تیر 92 16:14
من نمیدونم آخه . پس چرا میگن رقص ذاتی نیست و حتما از جایی یاد گرفته.آخه دختری ما هم دستی بر آتش داره . در حالی که نه ما اهلشیم و نه اصلا دیده ولی نمیدونم چطور انقدر زیبا میرقصه و قر میده . این رفتن رو پنجه رو هم که دیگه نگو..........


واقعا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامان تسنيم سادات
7 تیر 92 2:01
خصوصى


مرسی عزیزم
مامان تسنيم سادات
7 تیر 92 12:56
تسنيم هم همين طور بود من ديگه آهنگاى تند رو نمذاشتم گوش كنه خاموش مى كردم صداشو تا عادت نكنه هم به گوش دادن آهنگ و هم به رقصيدن
بعد ديگه از سرش افتاد ....


آخه اینقدر همه خوششون میاد از نی نای نای خانوم!!!
ولی باید همین کار را بکنم
مامان تسنيم سادات
7 تیر 92 14:31
خصوصى


خیلی قشنگ بودن
مامان طه
7 تیر 92 19:50
سلام عزیزم

افرین به تسنیم خانوم خلاق زیمناستیک هم بلدی خاله جون؟

ببوسش این فسقلی رو


کم کم یاد میگیرم خاله جون
مامان سها
7 تیر 92 21:57
رقص رو خوب اومدی مامانی...انگاری ذاتی یاد دارن وروجکا.....


آره واقعا
مامان طه
8 تیر 92 12:43
مامانی جون بیا بروزما
مامان(فاطمه، گل بابا)
9 تیر 92 23:55
سلااااااااااام
خوبین؟؟؟ما بیاد شما هستیم ولی چه کنیم سعادت کمه ودیر به دیر به وبلاگ سر میزنم
سلامت باشین وتندرست
کوچولو رو ببوسیاااا


سلام
مرسی خاله مهربون
ما هم گهگاهی میاییم به شما سرمیزنیم و از خانوم کووچولوتون میخونیم
شما هم فاطمه جون را ببوسین
فاطمه (مامان محمد سجاد)
10 تیر 92 13:39
من از الان دارم روی محمدسجاد کار می کنم که وقتی به لباسم اشاره می کنه یه کلمه رمز به کار ببره که فقط خودم بفهمم منظورش چیه.

حرکات موزون هم که فکر کنم توی همه بچه ها مشترکه. زیاد تعجب نکنبد.

می بینم که آخرین همبازی تسنیم خانم هم پسر شد. نی نی عمه سارا رو می گم. راستی من عمه سارا رو می شناسم؟




اولا تا به لباست اشاره کنه همه تا ته قضیه را میرن

سارا را نمیدونم بشناسی؟از بچه های برق 84 بود

بلــــــــــــه این یکی دوست تسنیم هم پسر شد درحالی که مامانش قول داده بود دختر باشه!!!! تازه نی نی خاله حمیده(میشناسیش) و عمو هادی هم پسره!!!!


الهام مامان آوینا
10 تیر 92 20:37
افرین به وروجکمون.... انشاا... که دایی تسنیم خانم هم خوب کنکورش را داده باشه.. راضی بود؟؟
زینب جون دیگه نگران صحبت کردنش نباش... خوب داره پیش میره هزار ماشاا...


کنکور را بد نداده هرچند کنکور سختی بوده، ببنیم خدا چی میخواد
مسئله اینجاست که بیشتر با من صحبت میکنه اون هم هروقت دلش بخواد!!!!!!!
مامان طه
11 تیر 92 13:27
ما اپیدیم تشریف بیارین