تسنیمتسنیم، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

امید دل مامان و بابا

دخترک 5 ماهه ما

1391/6/15 17:08
نویسنده : مامان و بابا
676 بازدید
اشتراک گذاری

ماشاالله به این زورت مامان جان. وقتی نخوای کاری را بکنی هیچ کدوممون زورش بهت نمیرسه. امروز داشتم سرلاکت را میدادم(از دیروز شروع کردی به سرلاک برنج و حریره بادام) کلی قوقولی قوقول و جیک جیک و قار قار و خلاصه هرچی صدای حیوون بلد بودم در آوردم تا بلکه حواست پرت بشه و او دهنت را که محکم بسته بودی و دودستی هم نمیتونستم بازش کنم را باز کنی. با این همه انرژی که گذاشتم شاید 4-5 تا قاشق بیشتر نخوردی.

من نمیدونم مگه تو این فرنی و سرلاک و مولتی ویتامین زهر ریختن که تا میان سمت دهنت محکم دهنتو قفل میکنی؟؟؟

بساطی داریم ما موقع مولتی ویتامین دادن بهت. دیگه داره 5 ماه میشه از شروع خوردن مولتی ولی مشکل ما و شما هنوز باهاش حل نشده. اولین بار با خاله زهرا بهت دادیم. 14 روزت بود، با یه قدرتی فوتش کردی بیرون. خدا رحم کرد که ما آماده بودیم وگرنه...هنوز هم بعد از 5 ماه ...بعد از اینکه میریزم قطره هاش را تو دهنت بابا باید از خودش یه صدا هایی در بیاره که کلا یادت بره مزه مولتی را و همینطور هاج و واج بابا را نگاه میکنی تا قورتش بدی. البته اگه اون وسطا یادت بیفته و یا آخرش که نگه داشتی تو دهنت و همش را میریزی بیرون...خلاصه اینکه از هر شیشه شاید 3/1 را خورده باشی و بقیه اش ریخته رو پیش بندت...

این مجاری اشک چشم چپت هم که گویا قصد باز شدن ندارن. دکتر بهمون هشدار داد که اگه تا 9 ماهگی باز نشن کارمون سخت میشه و باید با میل بازشون کرد. دکتر میگه اگه چشمت را ماساژ بدیم این مجاری باز میشن ولی مگه میذاری؟؟؟ فقط وقتی شیر میخوری یه کم میتونم ماساژ بدم. تازه چون چشمت چرک هم میکنه باید توش قطره بریزم که اون هم واقعا سخته. تا قطره چکون میاد سمت چشمت اینقدر محکم چشمت را میبندی که من و بابا به زور بازش میکنیم یه قطره میریزیم توش. تازه کلی هم جیغ میکشی. یعنی دوتا آدم 26-27 ساله از پس یه نی نی 5 ماهه بر نمیان؟؟؟

شدی دختر جیغ جیغوی بابا که کلی هم زورت زیاده. خدا رحم کنه من اصلا بچه لوس دوست ندارم ولی همش احساس میکنم که داری یه خورده لوس میشی و من نمیدونم چه کنم؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

فاطمه مامان هانیه
15 شهریور 91 18:09
ماشاالله به تسنیم خانم گل خدا براتون حفظش کنه
مامی امیرحسین
15 شهریور 91 21:13
جیگرشو بخورم
بابای امیرحسین یه پسر خاله یه ساله داره عینا همینطوره. موقع غذا یه دفعه خاله و دایی و شوهرم(هر سه تاشون دکترن) نشسته بودن هی ادا در میاوردن
جدیدا باید یکی خاله شو با تیر بکشه تا آقا خوشش بیاد و غذا بخوره!!


فکر کنم ماهم همینطوری میشیم. باباش موقع مولتی ویتامین بلند بلند میزنه زیر گریه تا تسنیم حواسش پرت میشه و قورت میده
مامان محمد صادق(زهرا)
15 شهریور 91 22:35
سلام عزیزم...

ممنون از دعای خالصت!

در کمال ناباوری جور شد!

از دعای خوب شما دوست خوبمه!

وااااااقعا خوشحال شدم که به یادم بودی!

ببوس دخمل نازتو...


ممنون عزیزم
شما هم ببخ گل را ببوس
مامی امیرحسین
16 شهریور 91 0:24
حواست باشه تسنیم کوچولو اینو نخونه!!
جدیدا همون پسرخاله از سطل خیلی خوشش میاد. خاله اش سطل میکنه تو کله اش تا اون بخنده و غذا بخوره... بازم جا شکرش باقی تسنیم خانوم اینو یاد نگرفته!!


آره واقعا خدا راشکر
ولی این نکته هم مهمه که تسنیم فقط 5 ماهشه
مامانی
16 شهریور 91 9:59
الهیییییییییی ای جان قربونت برم خاله


خدا نکنه
ان شاالله خودت و طه جون سالم باشین
زهرا
16 شهریور 91 17:32
عزیزم سعی کنین با زور بهش غذا ندین وگرنه بزرگتر که شد سر غذا خوردنش خیلی اذیت میشین. تسنیم خانوم گل رو ببوسین چقدر خانوم شده ماشاا... . وزنشم خیلی خوبه. حنانه ی من شش ماهگی فکر کنم حدود 7.5 باشه


آخه خیلی سخت با من غذا میخوره ولی با مامان بزرگاش راحت میخوره
نمیدونم چه کنم؟
سمانه مامان آرشیدا
21 شهریور 91 1:05
خوب دوست نداره مامانی چکار کنه بچم؟؟؟ آرشیدا هم کم جیغ جیغو نیست. وزنش هم خوبه ماشاللا. آرشیدای من 5 ماهگی 6800 بود.