روزت مبارک دختر نازم
بعد از بازگشت از سفر شمال چند روزی است دخترک سرما خورده گلو و ریه هاش عفونی شده و چندتایی شربت بایستی بخوره...(من و پدرش هم سرماخورده ایم!!!) شب چهارشنبه تا صبح گریه میکرد و تب داشت. این شد که چهارشنبه نرفتم سرکار...دخترک وقتی تب دارد تحمل دارو و غذا ندارد و چند باری در روز بالا می آورد بخصوص موقع خوردن آنتی بیوتیک... همون روز که داشتم خرابکاری هاش را از رو فرش با اسپری لکه بر پاک میکردم یه لحظه صدای جیغ و گریه اش بلند شد:دخترک کنجکاو من از غفلت لحظه ای ام استفاده کرده بود و لکه بر را به سمت صورتش اسپری کرده بود...خیلی هول کردم ولی خدارا شکر سریع بردم و چشمش را چند باری شستم...خدرا رحم کرد چیزی نشد...این دخملی ما واقعا وروجکه و کارهای خطرناک زیاد میکنه...دیروز برای اولین بار تونست از تختش بره بالا(البته من اولش یه کوچولو کمکش کردم)
پ.ن: حالم بهتر بشه بزودی میام پست جدید میذارم