عشق پانزده ماهه
دخترکم امروز وارد شانزدهمین ماه زندگی اش میشه. هرروزی که به اتاق عمل میرم و نی نی کوچولوهای تازه بدنیا اومده را میبینم امکان نداره یاد 19 فروردین خودم و دخترکم نیافتم
خبر مهم اینکه دخترکم چند شبی است مستقل شده و خوابیدن روی تختش را تجربه میکنه هرچند گاهی نصفه شب بیدار میشه و باید بهش شیر بدم تا بخوابه ولی شکر خدا تا حالا خیلی خوب همکاری کرده به نظرم سن خوبیه برای جدا خوابوندنش...
هنر نمایی هاش هم خیلی زیاد شدن!آخریش اینکه دیشب خونه بابابزرگش رفت وایساد کنار مبل بعد سرش را خم کرد رو مبل. دستهاش را هم باز کرد روی مبل بعد پاهاش را یکی یکی گذاشت رو میز وسط!!!!!!!! یعنی دخترم مثل آکروباتیک بازها شده بود و یکی دو دقیقه ای رو هوا بود و ما هم اینجوری
توضیح اینکه میخواستم کلی عکس جدید بذارم ولی امروز فلشی که روش عکسها بود سوخت خداکنه بشه عکسهاش را ریکاوری کرد...