دو ماهگی+..
عزیز خوشگلم شما دیروز دو ماهه شدییعنی خدا دو ماه به ما لطف کرد و وجود عزیزت را کنار ما گداشت.ان شاالله سالها کنار هم باشیم و باهم تو دوران حکومت امام زمان(عج) زندگی کنیم
ببخشید که نمینونم عکس دو ماهگی ات را بذارم آخه از شانس ما یه هفته ای میشه که دوربینمون خراب شده دختر گلم موهات داره کم کم در میاد و بلند میشهولی هنوز خیلی مونده تا برات گل سر بزنم آخه شما وقتی بدنیا اومدی خیلی مو نداشتی.دکترم هم وقتی داشت از تو شیکم مامان بیرونت یمیاورد اولین جمله بهم گفت که خرج گل سر نداریدختر کچل کچلهرچند بابا اصلا دوست نداره به دخملش بگن کچل
ولی وقتی پیرهن تنت میکنم اینقدر بهت میاد که دل همه را میبری عزیزم
دیگه اینکه صداهای آشنا را کاملا میشناسی و بهشون میخندی.بیشتر از همه هم به بابای مامانت میخندی اصفهان که رفته بودیم حسابی دلبری کردی و برای همه خندیدی دیشب هم برای پسر خاله بابا که سیده خندیدی. به بابا میگم دخترم فک و فامیل های مامانش را میشناسه و بیشتر دوستشون داره که بهشون میخنده بابا میگه شما سادات خیلی خودتون را تحویل میگیرین. من هم گفتم خوب باید هم بگیریم، بهترین خانواده ایم
دیروز شما دو ماهه شدی و این مصادف بود با برگشتن باباحسین(بابای بابا) و مامان بتول،باباحاجی، عمو مهرداد(عموی بابا) و خانومش و مطهره از کربلا.همه دور هم جمع بودیم و دخترم گل محفل. سر بغل کردنت دعوا بود. نوبت میدادیم برای بغل کردن تسنیم خانوم
وقتی خوابی را که نگو...به قول عمو سجاد باید دم در ورودی بگیریم برای ملاقات شاهزاده خانوم خانواده
راستی تنهایی را هم اصلا دوست نداری. به محض اینکه از اتاق میام بیرون به کارام برسم صدای نق زدنت بلند میشه که مامان کجا رفتیییییی تا بغلت میکنم یا باهات حرف میزنم آروم میشی
این عکس چند روز قبل از دوماهگی تسنیم که با موبایل گرفتم