خدای رازق، پیامبر رحمت، امام رئوف
1- دوشنبه 6خرداد: قرار است سایت رجا فروش قطارهای ویژه تعطیلات اواسط خرداد را باز کند. به چند نفری سپرده ایم.بعد از تلاشهای بسیار و هنگ کردن سایت و... تنها بلیط برگشت را داریم!!! دوستان قول داده اند که در کنسلی ها بلیط جور کنند.
2- یک شنبه 12 خرداد: در کلاسهای عقیدتی نشسته ام، به مشهد فکر میکنم. قرارمان به رفتن مشهد 13-14 خرداد بود ولی هنوز بلیط جور نشده است. حاج آقا راجع به آیه قرآن(انّ الله هو الرزاق) توضیح میدهد: این آیه پنج تاکید دارد بر رزاق بودن خدا. حاج آقا میگوید من سالهاست به این آیه اعتماد کردم و جواب گرفته ام، اصلا نگرانی راجع به رزق و روزی ام ندارم. یاد خودمان میوفتم: شروع زندگیمان بدون حتی ریالی پس انداز و حالا که شکر خدا چیزهایی که میخواستیم را داریم هرچند با بدهکاری سنگینی
3- با صدرا صحبت میکنم که بیا مخارجمان را بنویسم و حساب کنیم چگونه خرج کنیم(وضعیت مالی کمی تا قسمتی وخیم است با توجه به اقساط بالا) اول قبول میکند ولی چند لحظه ای فکر میکند و میگوید: ولش کن بذار بسپریم به خود امام رضا(ع) مثل همیشه...فکر میکنم شش سال زندگیمان جلوی چشمهایم می آید: راست میگوید...
4- قطار که نشد! ولی بلیط هواپیما برای دوشنبه عصر جور شد. پولش هم جور شد: پدر بزرگم به مکه رفته عوض سوغات به هر نفر 50هزار تومان میدهد(ما سه نفر150) بابابزرگ صدرا هم 100 تومان تو راهی و ربع سکه ای هم که چند سال پیش خواستیم بفروشیم و گفتند بدرد نمیخورد بندازید دور را یکی از آشناها بعد ار آزمایش حدود 120 تومان فروخته...گریه ام میگرد از رازق بود پروردگاری که دارم. مهربانی پیامبرم که عیدی بزرگی در ایام مبعث به ما داد و می بالم به خودم که چنین امام رئوفی دارم...
شب عید مبعث باب الجواد صحن جامع رضوی
پ.ن: عکسهای سفر به همراه عکسهای ماه چهاردهم گل دخترم را بعدا تو یه پست میذارم. راستی دندون چهارم هم دوشنبه هفته پیش دراومد.