تسنیمتسنیم، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

امید دل مامان و بابا

بالاخره دایی و عمو و خاله شدیم

1392/1/7 9:56
نویسنده : مامان و بابا
1,073 بازدید
اشتراک گذاری

از زمان فارغ التحصیلی ام تا روزی که سرکار اومدم شش ماهی طول کشید. هیچ وقت فکر نمیکردم جایی که توش کارم را شروع میکنم برام پر از خبرهای خوش باشه از نی نی های کوچولویی که دوستام داشتند و دارند... اولین نی نی تسنیم گلی خودم بود... سونو اول که هفت هفتگی بود و صدای قلب کوچولوش را شنیدم

محمدطه، علی، محمد سجاد(البته مامان محمد سجاد هیچ وقت بیمارستان ما نیومد ولی دکترش دکتر گل خودم بود) نی نی 10هفته ای حمیده و عزیز دلم نی نی 6 هفته و 6روزه سارا جونم

چقدر دیروز برام لذت بخش بود...اولین نفری بودم که از وجود این زبل خانوم یا آقا با خبر بودم. سارا و علی اومدن بیمارستان...ویزیت دکتر و آزمایش بارداری که یک ساعت و نیم جواب دادنش طول میکشید و اینقدر ذوق داشتم که رفتم زودتر جوابش را گرفتم..اینقدر من و صدرا خوشحال بودیم که میخواستیم همش جیغ بزنیمنیشخند و امروز که بعد از اینکه تسنیم تب دارم را گذاشتم خونه مامان بزرگش پنج تایی اومدیم بیمارستان برای سونو..تک تک لحظات یاد خودم بودم و تسنیم که همه کارهامون را تا هفته آخر دوتایی باهم رفتیم انجام دادیمچشمک

سارا میشه عمه نداشته تسنیم====> بابا صدرا دایی شدهورا

سارا مثل خواهره برای من=====> من خاله شدم

علی مثل برادر بزرگتره برای صدرا====> صدرا عمو شد

===========> نی نی عمو، دایی و خاله تسنیم عزیزم خیلیییییییییییییی خوش اومدی

پ.ن1: نی نی عزیز ما یه نی نی کربلایی است. فسقلی قبل از اینکه مامان و باباش برن کربلا خودش را تو دل مامانش جا کرده که بره زیارتنیشخند

پ.ن2: تسنیم کوچولوی من چند روزه که حال درست و حسابی نداره. از قبل از عید بد غذا شده. تو مسافرت هم تب داشت. دیشب هم که تب بالا داشت و مجبور شدم بیدارش کنم بهش استامینوفن بدم و لباسهاش را کم کنم. شاید از دندون باشه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان طهورا عسلی
7 فروردین 92 16:02
انشاالله حال دخملی زود خوب شه.

ببین واقعیتش من همه این روابط خویشاوندی رو قاطی کردم.

والا به خدا


واقعیتش اینه که همه این روابط دوستانه است،دوستایی که هم دانشگاهی هستن و الان هم سه نفرشون همکارن
مامان سونیا
8 فروردین 92 8:56
سال نو مبارک
انشاالله که دخملی هم زود زود خوب بشه


ممنون خانومی
sara
8 فروردین 92 10:23
سلام
زینب جان به خاطر این همه ذوقت متشکرم.
برای زحمت هایی که دو روزه تو بیمارستان دادیم هم ممنونم.
امیدوارم بچه ما هم قدر شما رو بدونه.
ان شا الله تسنیمی هم زود خوب بشه.
برامون دعا کنید.


ما که کاری نکردیم
قربون 9 میلی متری کربلایی
مامان طه
8 فروردین 92 12:40
ایشالا تسنیم جونم زود حالش خوب بشه گلم بروزم
مامان طهورا عسلی
10 فروردین 92 21:08
سلام .
خوبید؟
وقتتون به خیر.
ما آپیم.


اومدم
مامان طه
12 فروردین 92 11:56
سلام عزیزم بروزم
مامان حسناسادات
14 فروردین 92 10:48
سلام عزیزم تسنیم جون بهتره؟؟ به نظرت خیلی این رابطه ها قاطی پاتی نشد؟ خصوصی داری خانومی
مامان تسنيم سادات
16 فروردین 92 1:03
سلام چقدر با شادى اين پست رو نوشتيد معلومه كه بى حد و اندازه با هم دوستيد . انشالله كه به سلامتى دنيا بياد و خوشحالي تون تكميل بشه ميشه بگيد كدوم بيمارستانيد ؟ البته اگه دوست داشتيد تسنيم جونم چى شده خدا بد نده ... انشالله زود خوب بشه تسنيم من هم روز اول عيد تب كرد اونم چه تبى ..... خيلى حالش بد بود دو روز ولى خدا رو شكر خيلى ادامه دار نبود
سمانه مامان آرشیدا
16 فروردین 92 2:08
آخی دلم ضعف رفت واسه 9 میلیمتری کربلایی. یاد اون روزای خودمون افتادم. ایشاللا صحیح و سالم بدنیا بیاد فرشته کوچولوی سارا خانوم. احتمال زیاد به خاطر دندونشه خانمی. ایشاللا تا تولدش دربیاد.
الهام مامان آوینا
16 فروردین 92 16:13
سلام.... سال نو را تبریک می گم.... امیدوارم امال براتون قشنگترین لحظات اتفاق بیفته زینب عزیز.... تسنیم را هم ببوسید از طرف ما...
مامان تسنيم سادات
17 فروردین 92 0:30
چقدر زمان زود ميگذره ......
اولى كه اومدم پيشتون تسنيم سه ماهه بود چقدر زود گذشت ...
الان داره يك ساله ميشه
حالش بهتر شده؟ خدا كنه تا تولدش حالش خوب شده باشه
خيلى خوشحالم . ياد يك ساله شدن تسنيمم افتادم . الانم همون حس رو دارم



چقدر با احساس پیام میذارید
ممنونم واقعا
تسنیم بهتره من سرما خوردم صدام در نمیاد!!ف
تسنیم شما چطوره؟دیگه تب نکرد؟