حس زیبای مادری
چه شیرین احساس کنی کودکت به تو نیاز دارد، در کنارت آرامش دارد... مدتی است احساس میکنم نیاز تسنیم از شیر تغییر یافته است: شیر را نه فقط برای رفع گرسنگی میخورد، الان موقع شیر خوردن فقط دوست دارد با من بازی کند: دست تو دهان و چشم که از ماههای پیش روال معمول بود، چند هفته است که گاهی دوست دارد بنشید و بخورد، گاهی بایستد(پوزیشن من در این حالات دیدنی استبه قول دایی تسنیم با سروبدن حریف(که من باشم)بازی میکند) دیشب هم که مرا هول میداد که بخواب و افتاده بود روی من و میخورد ماجرا وقتی جالب میشه که این حس کنجکاوی هم فعاله و میخواهد همینطور که داره شیر میخوره سرش را همه جا بچرخونه و من را هم با خودش می کشونه
این یعنی اینکه فقط گرسنه نیست و نیازهای دیگه ای هم با این شیرخوردن رفع میشه. به نظرم کم کم داره درصد رفع گرسنگی از شیر خوردنش کم میشه و اون حس نیازش به وجود من و قوت قلبی که بهش میده درصد بیشتری را میگیره...
انگار دارن تو دلم را قلقلک میدن وقتی بعد از کلی جنب و جوش(گفته بودم که دختر ما اصلا یه جا حتی دو دقیقه هم نمیشینه) میاد میشینه تو بغل من و تکون نمیخوره...همه اطرافیان میخوان شاخ در بیارن...و این حس زیبای مادریم است که کم کم احساس میکنم دو طرفه شده... وقتی یهویی میاید سرش را روی پای من یا بابایش میگذارد یا بغلش که میکنیم صورتش را برای چند ثانیه ای میچسباند یه صورتمان...یا موقع شیرخوردن دستم را میگیرد و میچسباند به صورتش...یعنی که به ما نیاز دارد و با بودنمان احساس امنیت...
حدود هشت ماهگی، یکی از مواقعی که میاد سرش را میذاره روی پاهام،عاشق این عکسشم