زیبایی شناسی
- با مامان جون رفته ایم به یک فروشگاه بزرگ پرده فروشی. تسنیم هم با باباحسین اش مشغول بازی است. من و مامان جون پرده ها را بهم نشون میدادیم و نظر میدادیم. تسنیم بدو بدو اومد جلو دست انداخت زیر یکی از پرده ها و گفت: خوشجله؟؟؟
- تسنیم صبح از خواب بیدار شد. همون جوری تو رختخواب گلهای کاغذ دیواری را یکی یکی نشونم میده میگه: خوشجله خوشجله!!!
- دخترک اومده سراغم میگه: پاشو پاشو. بدو بدو کنان مرا برده کنار دایی که در حال نماز خونده. پاچه شلوار دایی را گرفته بهم نشون میده میگه: خوشجله؟
* من که هرچی نگاه کردم نفهمیدم کجای شلوار طوسی رنگ دایی خوشگله؟؟؟ ولی گفتم آره مامان جان خیلی قشنگه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی